شده تا حالا ارزشها و ضد ارزشهات رو شخم بزنی؟
یک دفعه به خودت میای می بینی ای وای من نه ارزشهات پشتش دلیله نه ضد ارزشهات.فقط یک مشت باید و نباید هستن که پدر و مادر و معلم و ... به خوردت دادن حالا به اسم اخلاق به اسم انسانیت یا چه میدونم حتی دین که عکسش هم گاهی میتونست درست و خوب باشه.
مثلا همین خودپسندی هرچی فکر میکنم میبینم عجب چیزی خوبیه، اصلا لازمه.وجدانا تو بیا یکی رو به من نشون بده که خودپسندی نداشته باشه.حالا یک سرچ بکن ببین هزارتا آدم با چه اسمهایی اومدن چقدر بد گفتن از این خودپسندی.
از من و تو گذشت مراقب باش با بچه هامون این کار و نکنیم، اجازه هم ندیم بقیه این کار رو باهاشون بکنن.
واقعا هم از قبل همه ی این خصوصیات را برای ما تعریف کردند و نذاشتن خودمون به یه نتیجه ی درست و حسابی برسیم. الانم که دیگه بخوایم خودمون را عوض کنیم خیلی سخته
اولش سخته، یکدفعه می بینی خالی شدی، بعدش میفهمی که میشه یک طور دیگه هم دید.بسیار لذت بخش خواهد بود سعی کنید فقط با فکر کردن به بایدهاو نباید ها تون.بقول سهراب:"جور دیگر باید دید" مثلا اینطور->
سلام ... من مریم هستم و اولین باره اینجا رو می خونم و خوشم اومده...
من به این موضوع فکر کرده بودم.. یعنی به یه مورد خاصش... (( سکوت)) البته سکوت برای من هیچ وقت نه ارزش بوده و نه هست ولی همیشه فکر می کردم چرا ادبیات ما پره از (( اندر مزایایی سکوت)) و (( کم گوی و گزیده گوی))
من که همراه با حرف زدن فکر می کنم و فکر هام پخته می شه و نظریه هام شکل می گیره و رشد می کنه.
درود برشما، شاید کسانی دوست دارن مهر بردهن ما وحتی فکر ما بزنند.
سلام
یعنی از این موقعیتی که دست داده برای شکل دادن ذهن بچه هامون استفاده نکنیم!!!
سخته ها... خیلی سخته...
ولی خوب موافقم
بله خیلی سخته، اما باید سعی کنیم.هرچند به ناچار بخشی از ذهنشون رو ما میسازیم(تخریب میکنیم).
اینکه به خودت بیای و ببینی که نه ارزشهات دلیل موجه داره نه ضد ارزشهات بازم خیلی خوبه ...بدبختی اونجاست که بعد از یه مدت میبینی ارزشها و ضدارزشهات جایگاهشون با هم عوض شده...اونی که یه زمان برات ارزش بوده (یا یک عمر به عنوان یه ارزش تو مخت کرده بودند) حالا شده یه ضد ارزش ضایع!
این یعنی رها شدن از یکسری زنجیر که به دست و پات بستن.قرار نیست که همه ارزشها و ضد ارزشها عوض بشن.فقط باید زنجیر ها پاره بشن