خدا

این یک نظر کاملا شخصیه و شاید خوشایند خیلی ها نباشه."خدای من بخشی از جهل منه."

حالا چرا و چطور به این نتیجه رسیدم بماند.اما این نتیجه تو زندگی من اثراتی داشته  از جمله اینکه من خدارو نمی پرستم بهش فکر میکنم، به جنگش میرم،خوب گاهی پیروز میشم گاهی شکست میخورم.

یک وجه اشتراکی که خدای من و خدای خیلی های دیگه داره اینه که بسیار بزرگه.

این جمله رو همه شنیدید که میگه"یک ساعت فکر کردن بهتر از هفتاد سال عبادته" شاید دلیلش همین باشه.

خلاصه مجددا به قول خیام:

ماییم و می و مطرب و این کنج خراب

جان و دل و جام و جامه پر دُرد شراب

فارق ز امید رحمت و بیم عذاب

آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب

نظرات 13 + ارسال نظر
حسین ب سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:54 ب.ظ http://shamejam.com

مضحکـــــــــــــــــــــه ... فکر کنم شما خودتونو با "دکارت" اشتباه گرفتیـــــــــــد !!!!!

کوتاه بیا برادر من ....

البته قصد توهین ندارم و نداشتم ، اما مگه شما چند تا کتاب از جنس فلسفه و منطق خوندید که به خودتون اجازه میدید و مبنا و شالوده خلقت بازی کنید ؟؟؟؟؟

مگه شمـــــــا صوفی و سالک هستید که مکاشفه میکنید؟؟؟

نمیدونم چی گفتم که شما رو انقدر ناراحت کرده.
اگر جسارت نباشه چند سطری فلسفه خوندم اما به جهل خودم معترفم، مخصوصا در مورد خدا و چیزی هم جز این نگفتم.
حالا اگر این جهل من بازی با مبنا و شالوده خلقته که وای به حال چنین خلقتی و چنین خالقی که شما ساختید.

دمدمی سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:19 ب.ظ http://daam.blogsky.com

دوست کامنت گذار قبلی کاش می شد شما این کامنت ایما را هم می خواندی امیدوارم باز به این بلاگ برگردی:
1- در این بلاگ از یک تجربه شخصی نوشته شده است که اصلا باب بحث عقدیتی یا فکری نیست که مخالف و موافق بود و اقامه دعوا داشت.
دیگر اینکه برای فیلسوف بودن نیازی به خواندن فلسفه نیست، تفکر منطقی هم نیازی به پاس کردن واحد منطق در دانشگاه یا جای دیگری ندارد.
دیگر اینکه اینطور که شما در مورد خدا: مبنا و شالوده خلقت صحبت می کند پس نه تنها دوست ما در این بلاگ بلکه بزرگترین فیلسوفان جهان هم نباید به خودشان حق می دادند در مورد خدا صحبت کنند.

ممنون دوست من.
بعضی ها با فکر کردن مشکل دارن، اما نمیدونن جلو این یکی رو نمیشه گرفت.

حسین ب چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ق.ظ http://shamejam.com

سلام بزرگوار ... بله شاید حق باش ما باشه ... ولی هر فکری به زمینه ی علمی نیاز داره .... عرفا هم اصولی رو رعایت میکنن ... به هر حال ممنون از زحماتت برای وبلاگ ... در پناه حق

به نظر من این فکر کردنه که علم رو میسازه و حرف شما کاملا غلطه.اینطور که شما می گی چون علم نداریم نباید فکر کنیم.پس علم از کجا ایجاد بشه.باید تقلید کرد فقط؟

ققنوس چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:26 ب.ظ http://qoqnooos.blogfa.com/

این جنگیدن با خدا که شما میکنی بسیار زیباتر از عبادتش از روی ترس و تقلیده.

ممنون از شما

خسته چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ب.ظ http://delgah.blogfa.com

چه بگویم؟خدای تو بزرگ است،خدای ما بزرگ است.چون حیطه ی ناتوانی مان بزرگ است.خدا مثل اب است.عطش ما زیاد است.نمی دانم

با شما موافقم.اشتراکهای زیادی بین خدای ما هست

نکرت پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.aloode.blogsky.com

سلام دوست من
خدا رو من هنوز نشناختم و فک هم نکنم یه روزی بتونم بشناسمش
خیلی هم بهش فکریدم
خب خدایی که شما داری یکم واسم عجیبه
اما قابل درک
نمیدونم شما هم مثل من تو خونواده مذهبی بودی یا نه
اما اگه بودی مثل منی
مهم اینه که به تفکرات ارثی کفایت نکردیم
انچه خود یافته ایم قبول داریم
و با شیرینی شعر خیام هم هیچ باگی نیست تا ابد
قربانت

من مادری مذهبی دارم اما پدرم مذهبی نیست.شما درست میگی مهم اینه که فکر کنیم.

نکرت پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.aloode.blogsky.com

تصحیح می شود
باگ نه . باک!
هیچ باکی نیست

میله بدون پرچم پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:20 ب.ظ

سلام
از نظر برخی یعنی اگه ما کتاب فلسفی نخونده باشیم نباید در مورد خلقت و خدا و اینا فکر کنیم!!!!!! بابا طرف رسول و فرستادش امی بود یعنی بی سواد بود! یعنی باید بهش می گفتن بیشین بابا تو رو چه به رسالت؟؟؟

از نظر برخی اون قضیه یک چیز دیگست، کلا فرق میکنه.

ققنوس پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ب.ظ

درود بر میله بدون پرچم

موافقم

خسته جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:28 ب.ظ http://delgah.blogfa.com

ن.ققنوس شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ق.ظ http://hollow-existence.blogfa.com

درود بر میله بدون پرچم.
آنجا که صحبت از پذیرش و پرستش خداست چون عادت و بهتر بگویم غریزه شده انگار-هیچکس نمی پرسد:شما مگه فلسفه خواندی که می گویی خالقی هست؟!!
اما تا حرف از شک و تردید و عدم پذیرش می شود-باید فیلسوف باشی تا نظر دهی.بعضی جاها هم که در کل فیلسوف و غیر فیلسوف ندارد-غلط بکنی همچین اظهار نظری کنی!
خدای من خیلی وقت است از جهل م هم بیرون رفته.
فلسفه هم کم خواندم-کم-اما نظر میدهم چون اندیشه من فلسفه من است.
من با طبیعت و وجدان زندگی می کنم.پاداش خدا پیشکش بندگان دنبال قاقالی لی رویش.من از بندگی نفرت دارم.

درود بر ن.ققنوس
این متن را که نوشتم بیشتر انتظار نظراتی مانند "حسین ب" را داشتم.اما کاملا بر عکس شد.دلم گرم شد از این به بعد آشکار تر مینویسم.نه برای اینکه مخالفم کمتر از موافقم بود برای اینکه حس میکنم هنوز تفکر را نتوانستند از بین ببرند، هستند کسانی که یک دیوانه را قبل از قضاوت گوش کنند

ن.ققنوس شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ق.ظ http://hollow-existence.blogfa.com

البته قبل از هرچیز.. .
درود بر دیوانه.

ممنون

خسته شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ب.ظ http://delgah.blogfa.com

دیوانه بنویس،خسته شدیم.

چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد