مرگ

سوالی برام پیش اومده که چه کسی حق بخشیدن مرگ رو داره.

آیا حق این رو داریم که جان یک نفر رو به هر دلیل ازش بگیریم.

دیشب فیلمی دیدم از کشته شدن یک دیکتاتور(سرهنگ قذافی)اصلا طرفدار این آدم نبودم و نیستم.اما برخورد بسیار بدی با این آدم شد و در نهایت به قتل رسید.قبلتر گفتم با تقدس مشکل دارم اما اگر چیزی مقدس باشه جان انسانه.

به قول خیام:

نـا کـرده گنه در جـهان کـیـسـت بگو

آنکس که گنه نکرد چون ریست بگو

من بــد کنـم و تو بد مکـافـات دهـی

پس فرق میان من و تو چیست بگو

آیا فرقی بین قاتل سرهنگ و خود سرهنگ هست؟

آیا این پیروزی شروع یک دیکتاتوری جدیده؟زمان معلوم میکنه. اما به نظر من زمانی میتونیم صحبت از دمکراسی کنیم که بتونیم مخالفمون رو هم بپذیریم.

.

نظرات 5 + ارسال نظر
ققنوس شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:02 ب.ظ http://qoqnooos.blogfa.com/

من هم از دیدن صحنه کشته شدن این دیکتاتور هیچ خوشم نیومد. خشونت خشونته و من ازش بدم میاد.
دستگیری و تحویلش به یه دادگاه راه بهتری بود.

بر خورد چنان وحشیانه بود که آدم رو وادار به هم دردی با یک جنایت کار میکرد.

ستاره شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:08 ب.ظ http://delneveshtehaye1setare.persianblog.ir/

من ندیدم این صحنه را. ولی خب دنیا چیش درست و حسابی و عادلانه هست که اینش باشه. من که از کار خدا سر درنیاوردم هرگز

دنیا رو من و شما میسازیم

نکرت شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ب.ظ http://www.aloode.blogsky.com

سلام عزیز
خوبی؟
نمی دونم منظورتو خوب گرفتم یا نه
اما من یه عقیده ای دارم که به هر کی میگم مسخره ام میکنه
اوم اینه که میگم هر کی هرکاری میکنه هیچ ملامتی برش نیست
چه کار خوب و چه بد
یه جورایی زنگی از پیش تعیین شده بدون اختیار
ربط به این موضوع هم کشتن قذافی بود که گفتی
فک کنم خیلی بد توضیح دادم
بیخیالش
رباعیات خیام رو عشق است

رباعی قبلیش
ابریق می مرا شکستی ربی . .
بر من در عیش را ببستی ربی
من می خورم و تو میکنی بد مستی؟
خاکم به دهن مگر تو مستی ربی؟

دوست من فرق دیدگاه من و شما خدای ماست.
خدای جبار آفریدگار شماست.
اما من خدای خودم رو آفریدم.من نه فرمان بر خدا بلکه در پیکار با خدا هستم.از این پیکار هر دو بیش از فرماندهی و فرمانبری لذت میبریم.

خسته دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:56 ب.ظ http://delgah.blogfa.com

به نظر درست می گی.من خودم هم یک مطلب نوشتم ولی مردد بودم تو زدنش به وبلاگ.در مورد همین.که این ختم کار قذافی ان هم با این شدت و قصاوت هراس یک شروع بد را در دل انسان می افریند.

به نظر من خشونت به هر شکل خوب نیست.
این خودش یک عقب گرده.

نکرت سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:42 ق.ظ http://www.aloode.blogsky.com

سلام
خوبی؟
جنگ با خدا
چی بگم والا .
راستی
ملت اگر سیب زمینی بودن آسفالت طعم خونشونو نمیچشید

در مورد خدا لازم نیست چیزی بگی قیام کن بقیش خودش درست میشه.
شاید در پستی خدایم رو تعریف کنم.
هر حکومتی بر خواسته از ملت خودشه.اگر خوبه که هست، اگر بده عیب ملته که عوضش نمیکنن.شاید گروهی دگر گونه رفتار کنند اما اگر عیبی هست از اکثریته که خاموشن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد